روحانی خدوم، یار صادق رهبری، انقلابی اصیل
تاریخ انتشار: ۱۹ اسفند ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۹۱۹۵۹۳
حجتالاسلام والمسلمین احمد مروی، فروردین 1398 از سوی رهبر معظم انقلاب به تولیت آستان قدس رضوی منصوب شد. او پس از حجتالاسلام والمسلمین سید ابراهیم رئیسی، عهدهدار مسئولیتی شده که به مدت 37سال در اختیار آیتالله عباس واعظ طبسی بود. حجتالاسلام والمسلمین مروی در این گفتار، به شرح ویژگیهای انقلابی و مدیریتی تولیت فقید آستان قدس رضوی پرداخته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
رهبر معظم انقلاب و مرحوم آقای واعظ طبسی و شهید هاشمینژاد و بعد از اینها آقای محامی از رهروان اصیل امامراحل(ره) بودند. خیلیها قبل از پیروزی انقلاباسلامی پای کار انقلاباسلامی بودند اما آن اصالت را نداشتند، آن اعتماد و ایمان به امام(ره) نبود و بعد نیز دچار اعوجاجاتی شدند. این سهنفر یعنی رهبر معظم انقلاب، مرحوم واعظ طبسی و شهید هاشمینژاد، جریان اصیل انقلاباسلامی بودند. بعدها هرچه انقلاباسلامی اوج گرفت خیلیها آمدند، اما این سهنفر از سال1342 و در دوران غربت، باورمند به امام(ره) و از اول، انقلابی اصیل و در خط امام(ره) بودند.
اولین بار که با ایشان چهرهبهچهره شدم، سال 1353 یا 1354 بود
آشنایی ما با آقای واعظ طبسی به سالهای دور برمیگردد. من چون در خانوادهای بودم که با شخصیتهای انقلابی و اسلامی مأنوس بودیم، از دوران دبستان ایشان را میشناختم. مرحوم اخوی و حتی مرحوم پدرمان با اینکه کاسب بود، رهبر معظم انقلاب، مرحوم واعظ طبسی، شهید هاشمینژاد و آقای محامی را بهعنوان انقلابیون و طرفداران امامخمینی(ره) میشناخت و من نیز آنها را بههمین عنوان میشناختم. بعدها نیز ایشان را بهعنوان استاد حوزه که «معالم» درس میداد و استاد برجستهای بود، شناختیم.
شاید اولین بار که با ایشان چهرهبهچهره شدم، سال 1353 یا 1354 بود. یکروز ظهر مرحوم پدرمان این آقایان را به منزلمان دعوت کرد. حضرتآقا، مرحوم آقای واعظ طبسی، آقای محامی، شهید هاشمینژاد و مرحوم قدسی که با اینها خیلی مأنوس بود، یک روز برای ناهار به منزل ما آمدند و آنجا بود که خیلی بیشتر با ایشان آشنا شدیم.
مرحوم واعظ طبسی سخنرانی و جلسات کمی داشت و برای دیدنش باید وقت میگرفتیم. اما حضرتآقا متفاوت بودند، هم سخنرانی و جلسات عمومی زیاد داشتند و هم در خانهشان باز بود؛ بهویژه تابستانها که من گاه میرفتم، میدیدم خانهشان پر از جمعیت است و خود حضرتآقا هم نشستهاند و سماور چای آماده است و بیشتر جمعیت هم جوانان دانشگاهی بودند. برخلاف حضرتآقا که ارتباط اجتماعیشان بسیار زیاد بود، آقای واعظطبسی ارتباطات اجتماعی زیادی نداشت. بعدها نیز همینطور بود و ایشان همین سلوک را داشت. شاید اگر ارتباط اجتماعیاش بهاندازه حضرتآقا بود، خیلی خوب بود.
دیدار و انس دیگری نیز با آقای واعظ طبسی داشتم. در سال1356 که حضرت آقا در ایرانشهر تبعید بودند، من و آقای رئیسی به رفسنجان، سیرجان و زاهدان و سپس به ایرانشهر رفتیم. البته چند گروه دیگر نیز آمده بودند. حضرتآقا و آقای حجتیکرمانی در تبعید بودند. ما کتوشلوار پوشیده بودیم. آقای ایزدپناه را که همراه ما بود و معمم بود دستگیر کردند اما ما دستگیر نشدیم. شب که به خانه حضرتآقا آمدیم، شهید هاشمینژاد و آقای واعظ طبسی هم آنجا حضور داشتند. از مشهد برای دیدن حضرتآقا آمده بودند. فردای آن روز به زاهدان آمدیم و یکشب ماندیم و جایی نداشتیم. با پسر مرحوم کفعمی رفیق بودیم. به ایشان گفتیم: «ما امشب اینجاییم، کجا برویم؟» گفت: «بروید خانه پدرم، آنجا امکانات هست». خودش نبود. گویا در قم یا مشهد بود. مرحوم کفعمی نیز همیشه درِ خانهاش باز بود. شب به آنجا رفتیم. آقای واعظ طبسی و شهید هاشمینژاد هم آنجا بودند. از ایرانشهر به زاهدان آمده بودند که فردایش به مشهد برگردند. در فرودگاه نیز یکدیگر را دیدیم. با یک هواپیما عازم مشهد شدیم. آقای رئیسی میگفت: «این آقایان لابد درباره ما میگویند اینها چه کسانی هستند ما را تعقیب میکنند؟» در فرودگاه میخواستیم سوار هواپیما شویم. آقای واعظ طبسی مقداری ما را میشناختند. گفتند: «من بزرگترم یا آقای هاشمینژاد؟» گفتم: «آقا شما بزرگترید». گفت: «آقا من ششهفت سال از آقای هاشمینژاد کوچکترم اما محاسن و تیپم مرا پیر نشان میدهد، آقای هاشمینژاد شانس داشته و تیپش طوری است که جوانتر دیده میشود اما من از ایشان جوانترم و به ما دارد جفا میشود!» این شوخی ایشان را در فرودگاه بهیاد دارم.
اصالت خانوادگی و انقلابی و ریشهداربودن خیلی مهم است
پس از پیروزی انقلاباسلامی نیز ارتباط ما بیشتر شد. آقای واعظ طبسی رفاقتی دیرینه با رهبر معظم انقلاب داشت. بعد که هر دو بزرگوار در منصبهایی قرار گرفتند، هر دو بهلحاظ اصالت خانوادگی و اصالت شخصیتی، دچار اعوجاج در رابطههایشان نشدند؛ چه وقتی که حضرتآقا رئیسجمهور بودند و چه وقتی رهبر شدند. آن موقع من نه در دستگاه حضرتآقا بودم و نه در دستگاه آقای واعظ طبسی، اما آن مقداری که اطلاع و خبر دارم، میدانم ایشان برای حضرت آقا حرمت لازم را بهعنوان یک رئیسجمهور خوب محترم انقلابی و وفادار به انقلاباسلامی قائل بود و حریم و احترام میگذاشت. هیچ موقع حتی نشنیدیم که میان این دو بزرگوار مسئلهای پیش بیاید. بالاخره چپ و راست و کذا و کذا در آن دوره بهوجود آمد، اما تلقی همه این بود که این دو نفر یکی هستند و یکدیگر را پشتیبانی میکنند و احترام و حریم یکدیگر را محفوظ میدارند.
اصالت خانوادگی و انقلابی و ریشهداربودن خیلی مهم است. بسیاری از آفات، صدمات و آسیبها به انقلاباسلامی از ناحیه افرادی بود که ریشههای اصیل خانوادگی نداشتند و در مناصبی که یکهزارمش هم برایشان زیاد بود، قرار گرفتند و آسیب زدند و هنوز هم آسیبهایشان ادامه دارد. از همین رو این اصالت، شخصیت و شرافت به این دو بزرگوار خیلی کمک میکرد.
در دوره رهبری حضرتآقا نیز که آن زمان من در دفتر ایشان بودم، میدیدم حضرتآقا برای آقای واعظ طبسی خیلی احترام قائل بودند، اما با رعایت چارچوب. اینگونه نبود که دست آقای واعظ طبسی در همه امور باز باشد یا آقای واعظ طبسی احساس کند خودش یک آقاست. حضرتآقا چارچوبهای خودشان را داشتند. آقای واعظ طبسی نیز بهعنوان نماینده حضرتآقا همان چارچوبهای نمایندگی را رعایت میکرد، نهاینکه بهدلیل رفاقت با حضرتآقا هر طور میخواهد عمل کند.
یکبار آقای واعظطبسی با من در تهران تماس گرفتند و گفتند: «میخواهیم با مبلغی پول از وجوهات مدرسه بسازیم، آیا آقا اجازه میدهند یا خیر؟» آقای واعظ طبسی وکیل تامالاختیار امام(ره) و حضرتآقا بود اما چون احساس کرده بود حضرتآقا در این حوزهها نظرات خاصی دارند، تماس گرفت و سؤال کرد. وقتی به حضرتآقا عرض کردم، نفرمودند آقای واعظ طبسی وکیل تامالاختیار است، فرمودند: «اگر این مدرسه را در مناطق محروم و بیامکانات بسازند حرفی ندارم و اجازه میدهم، اما اگر این خصوصیات را ندارد اجازه نمیدهم وجوهات را خرج آنجا کنند». من به آقای واعظ طبسی زنگ زدم و نظر حضرتآقا را گفتم. ایشان گفت: «میخواهم دبستان بسازم». بعد خودش ادامه داد: «وقتی حضرتآقا اجازه نمیدهند برای تأسیس مدرسه علمیه از وجوهات استفاده کنم بهطریق اولی برای ساخت دبستان اجازه نمیدهند». ملاحظه کنید با همه آن رفاقتها و صمیمیتها و انسوالفتها و همراهیها از اول نهضت اما هر کدام در مقام خودشان جایگاهشان را حفظ کردند.
حضرتآقا نیز به ایشان خیلی احترام میگذاشتند. در سفرهای تابستان و عید که حضرتآقا به مشهد مشرف میشدند، ما نیز همراهشان بودیم. آقای واعظ طبسی در این چند روز دوسهباری بهدیدار حضرتآقا میآمد و معمولاً برای ناهار نیز همراه حضرتآقا بود. ما هم بودیم. هم ایشان حرمت حضرتآقا را خیلی نگه میداشت و خود را واقعاً در برابر رهبر و ولیفقیه میدید نه در مقابل یک دوست قدیمی و هم حضرتآقا نهایت احترام را به ایشان داشتند. هم جایگاه ولایت حفظ میشد و هم آن صمیمیت مورد توجه بود. وقتی آقای واعظ طبسی میخواست از اتاق خارج شود، حضرت آقا ایشان را تا بیرون بدرقه میکردند. بعد خود آقای واعظ طبسی اجازه نمیداد حضرت آقا تا نزدیک ماشین بدرقه کنند. حضرت آقا به آقازادهها میگفتند آقای واعظ طبسی را تا درِ ماشین بدرقه کنند. علاوه بر این احترام و صمیمیت، حضرت آقا ایشان را قبول هم داشتند. وقتی برای تشییع پیکرش آمدند، دیدیم چه پیامی دادند و چه سخنانی درباره آن مرحوم بیان فرمودند. حضرتآقا به دیانت، تقوا و دلسوزی آقای واعظ طبسی واقعاً اعتماد داشتند و ایشان را یکروحانی خدوم و یار صادق انقلاباسلامی میدانستند.
مدیریت مرحوم واعظ طبسی سبب شد آستان قدس رضوی شرکت سهامی نشود
مرحوم واعظ طبسی در دوران مدیریتش نگاه انقلابی و تعمیق جریان انقلاباسلامی در آستان قدس رضوی و در خراسان را مدنظر داشت. آن اوایل که تازه انقلاب شده بود، یکی از جاهایی که خیلیها به آن طمعهای گوناگون و چشم داشتند حرم مطهر رضوی بود. اینجا پایگاهی بود که بهلحاظ جایگاه و قداست، خیلی مورد طمع بود. هرکس اینجا را فتح میکرد میتوانست جاهای دیگر را نیز فتح کند. آقای واعظ طبسی با همان اصالت انقلابی و هوشمندی و قاطعیت، در عین اینکه در ابتدا قدرت زیادی نداشت و سرپرست بود و البته بعد تولیت شد، با اعتمادبهنفس و با صلابت انقلابی، حرم مطهر رضوی را محکم نگه داشت و کم هم از این بابت هزینه نپرداخت و کم هم ناسزا بهجان نخرید، اما ایستاد. الان را نبینید که همهچیز آرام است. در آن زمان خیلیها به حرم مطهر رضوی برای رسیدن به اهداف خودشان نظر داشتند. معلوم نبود اگر کس دیگری غیر از آقای واعظ طبسی بود میتوانست در مقابل این جریانها مقاومت کند یا خیر.
آقای واعظ طبسی در صلابت انقلابی و باورمندی به امام(ره) و خط امام(ره) کامل بود. اگر ذرهای اعوجاج در این قضیه میداشت، در عملکردش بهویژه در سالهای اول پیروزی انقلاباسلامی، این اعوجاجات خود را نشان میداد و بعد تا ثریا این دیوار کج بالا میرفت.
من کلیات را میدانم و دوستانی هستند که جزئیات را میدانند و شاید نباید اسم آنها را بیاورم. اگرچه آن زمان در مشهد نبودم و اخبار را دورادور میشنیدم، اما خبر دارم که آقای واعظ طبسی برای اینکه آستان قدس رضوی در دست کسانی غیر از خط امام(ره) نیفتد، چقدر ایستادگی کرد.
مدیریت مرحوم واعظ طبسی سبب شد آستان قدس رضوی شرکت سهامی نشود تا هر کسی بیاید و بهمیزان سهم خودش در انقلاباسلامی از این آستان مقدس نیز غرفهای یا سهمی بگیرد. این اقدام بزرگی بود. کسانی که در جریان این قضایا بودند باید تعریف کنند و تحلیل شود که آقای واعظطبسی چگونه توانست جریان اصیل انقلابی را در آستان قدس رضوی حفظ کند. ایشان قداست حرم مطهر رضوی را حفظ کرد و این کار خیلی هزینهبر بود، اما پای آن ایستاد. این همان معنای «انقلابیِ اصیلِ ریشهدار بودن» است که اگر نبود، در اینگونه جاها شانه خالی میکرد. کما اینکه در طول این چهل و چند سال دیدیم آنهایی که اصالت ندارند، در بزنگاههای حساس وادادگیهایی از خود نشان دادند، اما آقای واعظ طبسی هرگز وادادگی از خود نشان نداد و مانند سدی مقاوم ایستاد و آستان قدس رضوی را حفظ کرد و در نتیجه آن هم جریان انقلاباسلامی و خط امام(ره) و هم حرمت و قداست این مکان واجبالتعظیم حفظ شد.
این همه خدمت، چیزی شبیه معجزه است
حالا که آمدهایم و دستمان در کار است بهتر میبینیم که ایشان در طول این 37سال، اقدامات بسیار زیادی را بهنحو احسن انجام داده است. برخیها حتی از دوستان به ایشان انتقاد داشتند و الان نیز شاید منتقد من باشند، اما آقای واعظ طبسی بهواقع فعالیتهای بسیار بزرگی انجام داده است. طبیعی است کسی که دیکته مینویسد خطا هم دارد. هیچ کس غیر از چهاردهمعصوم(ع)، معصوم نیست، اما این همه خدمات، بینظیر است. ایشان حرم مطهر رضوی را با 90هزار مترمربع تحویل گرفت و با یکمیلیون مترمربع تحویل داد. البته این آمار فقط متعلق به متراژ حرم مطهر رضوی است. علاوه بر آن، بیمارستان رضوی، دانشگاه علوم اسلامی رضوی، دانشگاه امامرضا(ع)، مجموعه تربیتبدنی، مراکز تفریحی، آستان حسینبنموسیالکاظم(ع) در طبس، کتابخانه ملک در تهران، آرامگاه شهید مدرس(ره) در کاشمر، مجتمعهای بینراهی، بازسازی هویزه و... نیز بخش دیگری از خدمات ایشان است که به آقایان گفتهام در نمایشگاهی این خدمات را برای عموم بهنمایش بگذارند.
ایشان 37سال خدمت را بدون کمترین پشتیبانی از ناحیه دولت انجام داده است و با اطلاعی که از جریان امور دارم، میدانم این همه خدمت، چیزی شبیه معجزه است. ایشان موقوفات را نیز به بهرهوری رساند و این همه اقدام خوب و ماندگار انجام داد که اگر انجام نمیشد، الان با دههاهزارمیلیارد تومان نیز نمیشد انجام داد.
البته در حاشیه برای هر کسی اتفاقاتی هم ممکن است بیفتد. حق ایشان بهواقع ضایع شده است. مردم باید بدانند این همه خدمات را یکروحانی انجام داده است؛ یک آخوند که خدمات 37سالهاش مطابق با صدها سال دوره پهلوی و قاجار و صفویه است. اینها باید گفته شود تا مردم بدانند یک روحانی صادق چقدر خدمت کرده است تا مردم به دستگاه حضرترضا(ع) و کارگزارانش اعتماد کنند. بیان و پخش و نشر این خدمات موجب اعتماد و اطمینان مردم به کارگزاران دستگاه آن حضرت میشود. بنابراین من تأکید دارم شرح این خدمات بهشکلهای مختلف در جامعه منتشر شود. اگر خدمات این روحانی مجاهد بهدرستی برای مردم بیان شود، بیشک در اثر آن، مردم نیز به مدیران خدوم اعتماد پیدا میکنند و بسیاری از شبهات برطرف میشود. البته گاه خودمان بهانه بهدست بدگویان میدهیم، اما بههر صورت خدمات خادمان بااخلاص به جامعه بسیار بیش از اینهاست. از سوی دیگر، انتشار این خدمات وظیفه اخلاقی و انسانی است. ما باید از کسی که این همه خدمت کرده است تجلیل و تکریم کنیم تا این روحانی مجاهد برای دیگران الگو شود، همانطور که اینک برای ما الگو شده است. اگر کارهای ایشان نبود، ما نیز نیمی از کارهایی را که الان میکنیم، نمیتوانستیم انجام دهیم. ایشان به ما آموخته است که اگر بخواهیم، میتوانیم کارهای باعظمت و فاخر انجام دهیم.
آقای واعظ طبسی زاهدانه و پاکیزه میزیست
زندگی آقای واعظ طبسی خیلی پاکیزه بود و در مقایسه با پیش از پیروزی انقلاباسلامی هیچ تغییری نداشت. چند منزل اطرافش برای امنیت و حفاظت خریداری شد، اما زندگی ایشان همان زندگی پیش از پیروزی انقلاباسلامی بود. حضرتآقا این نکته را گاه در جلسههای خصوصی میگفتند. آقای واعظ طبسی زاهدانه و پاکیزه میزیست. البته من شخص ایشان را میگویم و درباره اطرافیانش نمیتوانم نظر بدهم.
خاطرهای از ایشان بهیاد دارم که یکبار گفتند: «مدتی بود دلواپسی داشتم که آیا حضرترضا(ع) از ما راضی هستند یا خیر، بالاخره در این چند سال آیا فعالیتهای ما موجب رضایت و خشنودی آن حضرت شده است یا آن را امضا نمیکنند، خیلی این دغدغه را داشتم و متوسل و مشرف میشدم و به حضرترضا(ع) عرض میکردم تا اینکه یکشب خواب دیدم حضرترضا(ع) مرقومهای به من دادند که در آن تعبیری بهعنوان «من از عملکرد شما راضی هستم» در آن نوشته شده بود و امضای آن مرقومه نیز «رضا» بود. این را که به من دادند خیالم راحت شد که آن حضرت از ما راضی هستند».
منبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: تولیت آستان قدس رضوی پیروزی انقلاب اسلامی شهید هاشمی نژاد رهبر معظم انقلاب آستان قدس رضوی انجام داده حرم مطهر رضوی حضرت آقا مرحوم واعظ حضرت رضا ع خط امام ره واعظ طبسی آقای واعظ خیلی ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۹۱۹۵۹۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
قرائت معکوس رسانههای غربی از اعتراضات اصیل دانشجویی
گروه سیاست خبرگزاری علم و فناوری آنا، رسانههای غربی مشغول نوعی روایتگری وقیحانه و معکوس نسبت به جنبش دانشجویی تبلوریافته در ایالتهای مختلف آمریکا هستند. این روایتگری، منبعث از اتصال مستقیم رسانههای غربی با جریانات آشکار و پنهان قدرت در رژیم اشغالگر قدس است و بار دیگر، گزاره دروغین و مضحکانه بیطرفی رسانهای و آزادی بیان در غرب را به چالش کشیده است.
مطالبات جنبش اصیل دانشجویی شکلگرفته در آمریکا مشخص است: برقراری آتشبس دائمی در نوار غزه، پایان محاصره غزه، قطع روابط علمی و دانشگاهی آمریکا و رژیم اشغالگر قدس و مجازات مقامات رژیم اشغالگر قدس و دیگر کشورها و بازیگران دخیل در کشتار دهشتناک دهها هزار انسان بیگناه در فلسطین.
در این میان، رسانههای غربی تلاش میکنند حرکت وحشیانه پلیس آمریکا در مواجهه با این مطالبات فطری، اصیل و انسانی را طبیعی و در مسیری درست جلوه دهند! بهعنوانمثال، «یورونیوز» در تحلیل خود از این واقعه مینویسد: در شماری از دانشگاهها معترضان شعارهای «یهودیستیزانه» سر دادهاند و با دست گرفتن پرچمهای حماس و حزبالله لبنان، از ورود دانشجویان یهودی به محوطه دانشگاهها جلوگیری کردهاند.
گستردگی، آگاهی و عمق جنبش دانشجویی ایجادشده در آمریکا در حمایت از مردم مظلوم فلسطین، بیانگر اصالت این جنبش و باور آن به هدفی است که به خاطر آن دست به اعتراض زده استهمانگونه که مشخص است، رسانههای غربی وظیفه دارند (بر اساس یک سیاستگذاری کلان رسانهای- تبلیغاتی)، صهیونیسمستیزی را مترادف با یهودستیزی جلوه دهند و از این طریق، بدترین و سختترین برخوردها با کسانی که از توحش و اشغالگری رژیمی غاصب و کودککش به تنگ آمدهاند را توجیه کنند. نکته مهمتر اینکه رسانههای غربی اقدامات غیرانسانی پلیس آمریکا را بهمثابه یک واکنش طبیعی در برابر خیزش دانشجویی اخیر جلوه داده و استفاده از محرکهای شیمیایی، ضرب و شتم شدید دانشجویان، کشیدن بسیاری از دانشجویان روی زمین و دستگیری توأم با بدترین برخوردهای ممکن با آنها را مصداق عینی ایجاد نظم و آرامش تلقی کردهاند! در اینجا متوجه روایتگری معکوس جریانات رسانهای غرب از خیزشها و اعتراضات دانشجویی در سرتاسر جهان میشویم.
قطعاً غرب نه تنها از جنبشهای دانشجویی اصیل حمایت نمیکند، بلکه آنها را در مغایرت مطلق با اهداف و مطامع خود قلمداد کرده و دست به سرکوب آنها میزند. نکته مهمتر اینکه گستردگی، آگاهی و عمق جنبش دانشجویی ایجادشده در آمریکا در حمایت از مردم مظلوم فلسطین، بیانگر اصالت این جنبش و باور آن به هدفی است که به خاطر آن دست به اعتراض زده است. حتی تهدیداتی مانند اخراج از دانشگاه، ممنوعیت تحصیلی، محرومیت از امتیازات حداقلی اجتماعی و حتی سلب اقامت برخی دانشجویان، منجر به عقبنشینی آنها در برابر ساختار زور و سلطه نشده است. بدیهی است که اعتراضات اخیر دانشجویی در آمریکا، نقطه عطفی در تاریخ این کشور محسوب میشود، جایی که جوانان و تحصیلکردگان آمریکایی رسماً روایتهای مخرب و وارونه غرب ازآنچه در جهان میگذرد را پسزده و بهسوی شناخت و آگاهی گام برمیدارند. آنچه امروز در دانشگاههای آمریکا، از کالیفرنیا تا تگزاس میگذرد، نقطه آَشکارساز روند گذار مشترک از صهیونیسم و جریان سلطهگر غربی در این کشور محسوب میشود. روزهای تاریکتر آمریکا در پیش است.
انتهای پیام/